نام کتاب : تیدا
نویسنده : شهلا پناهی لادانی
انتشارات : شهید کاظمی
توضیحات : 
تیدا حکایت مادرانه ای است از زندگی نور چشمش شهید حیدر جلیلوند ، که به زبانه مادرانه نوشته شده است این شهید علاقه ی زیادی به مادرش داشته و در خانه به نام حمید صدا زده می شده . حیدر جلیلوند دو دختر کوچک به نام های ثنا و حنانه داشته است و در شهر تهران زندگی می کرده این کتاب دارای ۱۶۲ صفحه به همراه تعدادی عکس است و مناسب گروه سنی ( د و ه ) یا همان کلاس هفتم تا دوازدهم می باشد
قطعه ای از کتاب : 
حالا من به احترام پسرم ایستاده بودم و منتظر فرصتی بودم تا دور و برش خلوت شود و بتوانم دست و صورتش را به بوسم برای چند لحظه انگار همه جا ساکت شده بود و کسی جز من و حمید نبود پرچم سه رنگ و پر از غرور کشورم این بار به حرمت شهادت سرباز حضرت زینب با همه ی صلابت و زیبایی اش قامت پسرم را پوشانده بود هزار بار توی دلم ذکر گفتم و از خدا خواستم صبر این آخرین وداع را به قلب و چشم هایم هدیه بدهد گوشه ای از پرچم کنار رفت ، حمید آرام و شاداب خوابیده بود انگار خستگی همه ی روز های جهاد از تنش بیرون آمده بود دور صورتش را با پرچرم سبز حرم پوشانده بودند و روی پیشانیش سربند « کلنا عباسک یا زینب » بسته بودند ماه من توی این قاب چقدر قشنگ تر شده بود !


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

جلوه ی مهتاب موزبلاگ Jay مرکز چاپ پارسا برهه برهنگی گلاره شعر و شب Ahmad azizi فروشگاه آهن آلات کسائی - اهواز